تأسیس بانک فرهنگیان

«اختصاصی سازی» صندوق ذخیره ی فرهنگیان

میلاد جنت

 

صندوق ذخیره ی فرهنگیان، به ارزش 10 هزار میلیارد تومان و عضویت بیش از 800 هزار فرهنگی و غیر فرهنگی به عنوان سهام داران متعلق به آن ها است. این صندوق با هدف «تقویت توان مالی و معشیتی فرهنگیان عضو در دوران خدمت و بازنشستگی» و همچنین «بهره وری مطلوب و حداکثری از سرمایه ی اعضا و سپرده گذاران و بازگشت عواید و منافع آن به آنان» شکل گرفت.

از یازده سال پیش تاکنون، خبرهایی مبنی بر تأسیس «نخستین بانک فرهنگیان» توسط صندوق ذخیره ی فرهنگیان هر از گاهی منتشر می شود. مهدی حاجی مدیر عامل وقتِ صندوق ذخیره ی فرهنگیان در اردیبهشت ماه سال 1384 از تأسیس بانک «سرمایه و دانش» با نام اختصاری «سود» به عنوان نخستین بانک فرهنگیان خبر داد. مرداد ماه 1395 نمایندگان مجلس شورای اسلامی با یک فوریت طرح «تنظیم برخی از مقررات مالی، اداری و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش» موافقت کردند و صندوق ذخیره ی فرهنگیان مکلف شد پس از طی مراحل قانونی، بانک فرهنگیان را تأسیس کند. اما آیا واقعاً برای اولین بار است که  چنین بانکی تأسیس می شود؟! با نگاهی به گذشته ای نه چندان دور می بینیم که این طور نیست:

بانك فرهنگيان ايران در مرداد 1356 و به صورت شركت سهامي عام تأسيس شد. در ماده ی 2 اساسنامه، موضوع بانك و فعاليت آن در دوازده بند آمده است. بر اين اساس موضوع بانك، تجهيز و جذب پس اندازهاي كوچك و پراكنده در سطح كشور به خصوص براي سرمايه گذاري در فعاليت هاي مربوط به مسكن فرهنگيان و تحقق بخشيدن به ساير اهداف رفاهي آنان بود. سرمايه ی بانك در ابتدا 6 ميليارد ريال بود و در سال هاي بعد به 12 ميليارد ريال افزايش يافت. 60 درصد سرمایه ی بانک از سوی فرهنگیان کشور از طریق سهام پرداخت شد و 40 درصد باقی را دولت متعهد به پرداخت شد تعهدی که هیچ گاه انجام نشد. معلمان و کارمندان آموزش و پرورش با فروش اثاثیه ی منزل، قرض گرفتن و نزولِ کلان، اقدام به خرید سهم کرده بودند. در تهران برای ساخت ساختمان شعبه ی مرکزی به مبلغ یک صد و بیست میلیون تومان، عمارتی را بنا کردند و همچنین برای دیگر شعبه ها در شهرستان ها نیز با پول فرهنگیان، دستگاه های عریض و طویل دایر گردید. بانک فرهنگیان 1700 کارمند با 250 شعبه در سراسر ایران داشت و وام با بهره ی 12 درصد می داد.

اما چه بر سر این نخستین بانک فرهنگیان آمد؟!

این بانک پیش از انقلاب به مبلغ 5/5 درصد به سهام داران سود می داد. با این که اساسنامه ی بانک متعهد بود که در راه خدمت به فرهنگیان کار کند ولی بانک توسط مدیران به طرف تجارت و حمایت از سرمایه داران بزرگ  کشیده شده بود. به شرکت هایی مانند دیش ایران، شاره زیست ایران، گازر و چهار دیواری وام های 130، 300 میلیون ریالی داده بود و تنها 1000 فرهنگی توانسته بودند از این بانک وام بگیرند.

 پس از انقلاب، در تاریخ 17 خرداد 58 اعلام شد که شعبه های بانک فرهنگیان آماده به کارند. یکی از مشکلات این بانک در این دوران این بود که نمی توانست بدهی های خود را از این وام گیرندگان دریافت کند.

قبل از انقلاب، مدیر بانک بهمن بهزادی بود که قبلاً در سِمت مدیر بانک تهران مشغول به کار بود و به خاطر دوستی با نصیری و ثابتی و هویدا این پست را گرفته بود. در زمان انقلاب، کارمندان وی را بیرون کردند و از طرف دولت فردی به نام رفعت به ریاست بانک منصوب شد. بعد هم دکتر علی اکبر مدنی با حمایت شکوهی وزیر آموزش و پرورش به ریاست بانک رسید که علناً با شوراها و سندیکاها مخالفت می ورزید و با توطئه و ایجاد اختلاف در بانک، شورای واقعی بانک را به انحلال کشاند.

سهام داران بانک فرهنگیان پس از سرنگونی رژیم سلطنت توقع داشتند که بانک به صاحبان اصلی آن وام دهد. اواخر خرداد ماه اعلام شد که بانک ملی به جای بانک فرهنگیان به معلمان وام می دهد؛ زمانی که معلمان برای گرفتن وام مراجعه کردند، فهمیدند که تنها دو برابر حقوق شان وام داده می شود! 6 مرداد فرهنگیان در اعتراض به قطع پرداختِ وام مسکن و فرستادن متقاضیان وام به شعبه های بانک ملی، در شعبه ی مرکزی بانک فرهنگیان اجتماع و تحصن کردند؛ در میان اعتراض کنندگان بیش از 300 نفر از معلمانی بودند که در سال گذشته، نوبت پرداخت وام شان فرا رسیده بود و بانک فرهنگیان رسماً اعلام کرده بود که پس از انتخاب واحد مسکونی مورد نظر، حداکثر ظرف 6 ماه به اداره ی وام مراجعه کنند اما روزی که معلمان با قول نامه خرید خانه مبالغی پول پرداخت کردند و پیگیر درخواست وام هایشان شدند، با بی توجهی مسئولان بانک روبه رو شدند آن ها نه تنها وام ندادند بلکه بر اثر مراجعات پی در پی وام خواهان روز 6 مرداد 58 آقای مدنی به همراه تعدادی پاسدار، معلمان و خانواده هایشان را از بانک بیرون کردند.

خواسته های فرهنگیان به شرح زیر بود:

1- ابقای موجودیت بانک فرهنگیان مانند بانک های سپه، کشاورزی و رفاه کارگران(که از طریق بانک فرهنگیان کلیه ی خواسته های تأمین مسکن و... برآورده گردد.)

2- پرداخت وام مسکن از طریق بانک فرهنگیان با شرایط همین بانک با حذف مقدار زیربنا و محدودیت های دیگر.

3- تقلیل بهره ی وام به صورت ساده و ایجاد حق بیمه ی عمر برای وام گیرنده.

4- بهره ی وام مسکن انفرادی مطابق بهره ی شرکت تعاونی مسکن عمل گردد.

5- برای بازنشستگان شرایط مساوی با شاغلان قائل گردند.

6- ایجاد تسهیلات جهت دریافت وام مسکن برای فرهنگیانی که حقوق کافی جهت اداره ی زندگی خود ندارند.

7- مدت بازپرداخت و استهلاک وام به مدت 20 سال باشد.

در روز پنجم این تحصن، فرهنگیان علاوه بر خواسته های پیشین، خواستار اداره ی بانک فرهنگیان توسط شورای کارکنان(تحت نظارت نمایندگان فرهنگیان) شد. فرهنگیان متحصن در اطلاعیه ای سیاست سابق بانک ها را مردود دانسته و خواستار لغو آن شدند:

«نظر به آن که تمامی سرمایه ی این بانک، توسط فرهنگیان پرداخت گردیده است، بنابراین ما خواستار ابقای بانک و تغییر نام آن به بانک رفاه فرهنگیان می باشیم. امور بانک باید به وسیله ی شورای کارکنان بانک، تحت نظارت نمایندگان فرهنگیان اداره شود.

نظر به آن که سیاست گذشته ی بانک کاملاً مغایر با مسائل رفاهی فرهنگیان بوده و صرفاً در خدمت سرمایه داران وابسته به رژیم سابق بوده است لذا ما خواهان بررسی و رسیدگی وضعیت مالی گذشته ی بانک بوده تا اگر حیف و میلی صورت گرفته باشد، مسئولان مربوطه در پیشگاه ملت، مورد محاکمه قرار گیرند. بانک رفاه فرهنگیان باید در جهت تأمین وام مسکن برای کلیه ی فرهنگیان با حداقل کارمزد، اقدام عاجل نماید. شاغلان و بازنشستگان فرهنگی، با شرایط یکسان از امکانات دریافت وام برخوردار بوده و حقوق کلیه ی فرهنگیان اعم از شاغلان و بازنشسته توسط بانک پرداخت گردد. شرط محدودیت زیربنا و نوع ساختمان برای وام گیرنده حذف گردیده و مدت بازپرداخت وام، 20 سال منظور گردد. پس از فوت وام گیرنده، بانک هیچ گونه حقی نسبت به اقساط معوقه از خانواده ی وام گیرنده نخواهد داشت.»

معلمان معترض بیش از 20 روز تحصن داشتند. نماینده ی تحصن کنندگان روز 20 مرداد در گفتگویی با خبرنگار پیغام امروز علت تحصن معلمان را چنین توضیح داد:

«هفته ی گذشته که عده ای از متقاضیان برای گرفتن وام به بانک مراجعه کردند با بی اعتنایی کارکنان بانک روبه رو شدند و مأموران 17 ساله با ژ3 ما را از بانک بیرون کردند. روز شنبه 6 مرداد سهام داران و معلمان آموزش و پرورش را دعوت کردیم تا تکلیف خودمان را روشن کنیم.

حدود هزار نفر در بانک فرهنگیان شعبه مرکزی اجتماع کردیم و قطعنامه ای تنظیم کردیم که طی آن خواستار سیاستی نوین در جهت رفاه طبقات محروم شدیم. نظر به این که تمامی سرمایه این بانک توسط فرهنگیان پرداخت شده است بنابراین ما خواستار ابقای بانک و تغییر نام آن به بانک رفاه فرهنگیان شدیم. امور بانک باید به وسیله ی شورای کارکنان بانک تحت نظارت  نمایندگان فرهنگیان اداره شود و چون سیاست گذشته بانک کاملاً مغایر با مسائل رفاهی فرهنگیان بود و رفاه در خدمت سرمایه داران وابسته به رژیم اسبق بود لذا ما خواهان رسیدگی و بررسی وضعیت مالی گذشته بانک هستیم تا اگر حیف و میلی صورت گرفته باشد مسئولین مربوطه مورد محاکمه قرار گیرند. بانک رفاه فرهنگیان باید در جهت تأمین وام مسکن برای کلیه ی فرهنگیان با حداقل کارمزد اقدام عاجل نماید و شاغلین و بازنشستگان فرهنگی با شرایط یکسان از امکانات دریافت وام برخوردار باشند و حقوق کلیه ی فرهنگیان اعم از شاغلین و بازنشستگان توسط بانک پرداخت شود. شرط محدودیت زیر بنا و نوع ساختمان برای وام گیرنده حذف و مدت بازپرداخت وام 20 ساله منظور گردد. پس از فوت وام گیرنده، بانک هیچ حقی نسبت به اقساط معوقه از خانواده وام گیرنده نداشته باشد. این قطعنامه، یک صدا مورد  قبول تحصن کنندگان قرار گرفت. پس از انتخاب نمایندگانی که با بی توجهی دولت روبه رو شدند، دولت آخرین امید فرهنگیان را که بانک رفاه بود از آن ها گرفت.

پس از آن تحصن آغاز شد. از کودک 5 ماهه تا پیرمرد 85 ساله در این تحصن هستند. در تلفنی که با دفتر نخست وزیری داشتیم به ما اهانت کردند و گفتند مگر شما کی هستید؟ یک معلم که بیشتر نیستید بروید پی کارتان. ما فرهنگیان از دولت بی مهری دیدیم. گرد هم آیی تشکیل دادیم تا فریادمان را به گوش ملت مبارز ایران برسانیم. روز یک شنبه جریان را در روزنامه ها نوشتند و آنگاه از نخست وزیری تلفن کردند و گفتند که سعی کنید افراد و گروه های ضد دولتی وارد جریان نشوند تا ما به خواسته هایتان رسیدگی کنیم و قول دادند که با ابوالفضل بازرگان (برادرزاده ی مهدی بازرگان) معاون نخست وزیری صحبت کنیم... قرار گفت و گو با نخست وزیر بازرگان گذاشته شد. انگیزه ی تحصن را به اطلاع رسانیدم و گفتیم که کلیه ی سرمایه ی این بانک از خون معلم گذاشته شده و متعلق به معلم است و باید در خدمتِ رفاه معلم باشد. آقای بازرگان از ما قصد سازشکاری داشتند و گفتند اگر ما 80 درصد خواسته هایتان را اجرا کنیم، دست از تحصن بر می دارید؟ جواب دادیم 20 درصد کدام و 80 درصد کدام است؟ گفتند 80 درصد وام مسکن است که از طریق بانک رهنی یا بانک ملی با شرایط ساده فراهم می کنیم و 20 درصد موجودیت خود بانک است که هیأت دولت و شورای بانک ها و وزارت دارایی و اقتصاد باید تصمیم بگیرند و این مستلزم وقت زیادی است. آقای بازرگان خواستند که ما راهپیمایی و تحصن نکنیم. ما در جواب گفتیم به خاطر جوِ کنونی جامعه، راهپیمایی نمی کنیم ولی به تحصن خودمان تا جواب دولت ادامه می دهیم.

تاکنون کانون مستقل معلمان، کانون معلمان پیشگام، کانون صنفی معلمان و کانون های مختلف از ما پشتیبانی کرده اند و عده ای از دیگر همکاران مان به ما پیوسته اند. از شهرستان های تبریز، زنجان، اصفهان، مشهد، رودسر، قزوین و... همبستگی خود را اعلام کردند. ما در سراسر کشور 400 هزار معلم هستیم که در زمان طاغوت تنها به هزار نفر از ما وام مسکن دادند و بقیه را به سرمایه داران دادند.»

کانون مستقل معلمان تهران در پیامی ضمن حمایت از تحصن فرهنگیان اعلام داشت:

«به دنبال ملی شدن بانک ها از طرف دولت موقت، زحمتکشان جامعه ی ما، از جمله فرهنگیان از زحمتکش ترین اقشار جامعه ی ما هستند آزادی خود را تحقق یافته تصور نمودند رو به همین علت انتظار داشتند که بانک با تسهیلات بیشتر موجبات خدمت به اقشار زحمتکش را فراهم نمایند.

بانک فرهنگیان که تمامی سرمایه ی آن توسط قشر معلم پرداخت گردیده است و می بایستی به طور کامل در خدمت تأمین رفاه معلمان قرار گیرد اما این بانک سیاستی کاملاً متضاد با خواست های آنان را در پیش گرفت. به طوری که عده ای از فرهنگیان به خاطر دست یابی به حقوق طبیعی خود دست به تحصن زده اند. اما جای کمتر تردیدی وجود دارد که بدون مصادره ی سرمایه ی سرمایه داران خارجی و سرمایه داران وابسته ی داخلی و بدون تقلیل مؤثر بهره های بانکی و  نیز تغییر سیستم کارکرد بانک ها به هیچ وجه نمی توان تغییرات مثبتی را در وضع زندگی مردم انتظار داشت به طوری که ما امروز با خودداری بانک از پرداخت وام کم بهره به فرهنگیان جلوه ی دیگری از این سیاست را به چشم می بینیم.

کانون مستقل معلمان تهران ضمن تأکید بر دگرگونی های بنیادی در سیستم بانکی کشور از خواست های برحق و طبیعی فرهنگیان متحصن در مورد دریافت وام کم بهره پشتیبانی می کند.»

متأسفانه اين بانك در عمل نتوانست به اهدافي كه براي آن تعيين شده بود دست يابد و تلاش های سهام داران نیز به هیچ نتیجه ای نرسید. در نهايت بانک فرهنگیان با بانك ملت ادغام شد. پس از ادغام بانک های کوچک و تشکیل بانک ملت، فرهنگیانی که بانک با سرمایه های آنان تشکیل شده بود، مدت ها سرگردان بودند تا توانستند بخشی از سرمایه های خود را به اقساط باز پس گیرند. دولت که زورش به سرمایه دارانی که وام گرفته بودند، نرسید؛ بخشی از سهام معلمان را پرداخت نکرد و بخش دیگری از بدهی بانک به معلمان را به شکل اقساط طولانی مدت پرداخت کرد.

حال باید از مسئولان علاقه مند به خصوصی سازی پرسید چه تضمینی وجود دارد تا چنین روندی تکرار نشود و به جیب معلمان دستبرد زده نشود؟!

تأسیس بانک فرهنگیان و در واقع اختصاصی  کردن صندوق ذخیره ی فرهنگیان، حیطه ی نظارت بر آن را محدود تر می کند. در حال حاضر  بیش از 70 درصد سهام بانک سرمایه، متعلق به صندوق ذخیره ی فرهنگیان است و با وجود اختلاس های کلان توسط بانک سرمایه از این صندوق، هنوز مسئولان صندوق به دلیل قوانین آهنین و چپاول گرانه ی بانکی نتوانسته اند پول های دزدیده شده از صندوق را بازگردانند.

بانک سرمایه که به عنوان ششمين بانك خصوصي ايران و اولين بانك خصوصي با بيشترين سرمايه ی اوليه در كشور به مبلغ 353 ميليارد تومان بر اساس مجوز شماره 4613/ه مورخ 18/10/1384 صادره از سوي بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران عملاً فعاليت خود را در عرصه ی بانكداري كشور آغاز نمود. از بدو تأسیس تاکنون دچار تغییرات متعدد و پیاپی مدیریتی شده به نحوی که تاکنون شاهد تغییر حدود 10 مدیرعامل یا سرپرست در این بانک در  مدت بیش از 10 سال بوده ایم. عدم ثبات مدیریتی و تغییرات بی پایان آن به یکی از عوامل تخلف و تضعیف جایگاه بانک بدل شده و صدمات جبران ناپذیر و مهلکی را بر پیکر آن وارد کرده است و دور باطل تغییرات بدون مطالعه و عدم آسیب شناسی و ارائه ی راهکار در جهت برون رفت از مشکلات این بانک با راحت ترین کار یعنی پاک کردن صورت مسأله و تغییر مدیران روزگار گذرانده است. بانک سرمایه دارای سابقه ی درخشان اعطای وام 220 میلیارد تومانی به بابک زنجانی و 125 میلیارد تومانی به یکی از بزرگ ترین بدهکاران بانکی، بدون دریافت وثیقه ی لازم است. بیش از 3200 میلیارد تومان از دارایی های معلمان، بدون رعایت دقیق مقررات قانونی، در بانک سرمایه به چند تنی وام داده شده است و هنوز بازپس گرفته نشده است همچنین بانک سرمایه در مقایسه با بانک دیگری که تقریباً با یک سرمایه و در فاصله ی کمتر از یک ماه از یکدیگر آغاز به کار نموده اند، بازدهی ای حدود 10 درصد آن بانک را داشته است! بنا به گزارش اردیبهشت ماه 95 صندوق ذخیره ی فرهنگیان، ارزش کل دارایی های آن، بیش از 7700 میلیارد تومان است. هم اکنون صندوق حدود 900 هزار عضو دارد. با یک تقسیم ساده مشخص می شود که به طور میانگین هر عضو صندوق چیزی بین 8 تا 9 میلیون تومان در صندوق، سرمایه دارد اما متأسفانه فرهنگیان تاکنون تسهیلاتی دریافت نکرده اند.

حال سوال این جاست در سیستمی که کمر به چپاول حق فرهنگیان بسته است آیا تفاوت می کند پول فرهنگیان را در کدام جیب خود بگذارد؟!